شعر عربی_نام شعر :اشکوا ایاما
آپلود عکس

اشکوا ایاما

اشكوا ایاما رمتنی بالنوا ونائت بقلبی عن هواك وعنك

شکوه و گله از روزهایی دارم که مرا به مرگ کشاند و مرا از تو و عشقت دور کرد

انی اعود متیما ومعذبا عل الجراح تنال عطفا منــــــك

من شیفته و معذب بر می گردم ، شاید زخمم مهری از تو بیند

تشكو وهل لیا ان اصدق عودة بالشوق تكسوها وبالاعذار

شکوه می کنی و آیا توان باور بازگشت با جامه ی شوق و عذر را دارم؟

اقلع عن الاوهام والقصص التی تبغی تدوزنها على اوتاری

از خیالات و اوهام و داستان های که می خواهی بر تارهایم بنوازی، پرواز کن!

لا لا لاتعتبی لا لا لاتعتبــــــی

نه نه نه سرزنش نکن ....نه نه نه سرزنش نکن

صدقا وحق الحب انی ارجـع

به راستی و قسم به عشق من بازمیگردم

من مهجة تبكی وعین تدمــــع

با رویی گریان و چشمانی اشکی

صدقا وحق الحب انی ارجــع

به راستی و قسم به عشق من بازمیگردم

من مهجة تبكی وعین تدمــــع

با رویی گریان و چشمانی اشکبار

لاتختبا خلف الدموع كفاك لا العذر یعنینی ولا ذكراك

در پشت اشک ها خود را پنهان مکن ، نه عذرخواستن برایم معنای دارد و نه یاد تو

ماكانت قد صنعته انت یداك

نبود ، آنچه دستان تو ساخت

فرح غد مما انتهى برضاك

شادی فردایی ، که به رضای تو خاتمه یابد

مهلا مهلا السنا نحن من لحم ودم نخطی ونعذر بعضنا رغم الالم

یك لحظه ! یک لحظه! مگر ما از گوشت و خون نیستیم ، اشتباه می کنیم و با وجود درد می بخشیم

كلی اشتیاق ان اعود حبیبتی

تمام اشتیاقم آن است که معشوقه ام را باز گردانم

هل كل احلامی بعودتنا وهم؟

آیا تمام رویاهایمان با بازگشتمان خیال است؟

لك حلمك الزاهی ولی النسیان

رویای درخشانت از آن تو ، و فراموشی برای من!

فدروبنا افترقت افترقت وكان زمان

پس راهمان از هم جدا شد و این دور زمانی بود

جمال معك جمال محال ان یلتقی لكنما قد یلتقی الانسان

زیبایی همراه تو ، زیبایی محال است اگر بهم برسد ، لکن همانا به انسان می رسد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:شعر عربی, | 10:54 | نویسنده : محمدامین موذن(مدیر) |